اگر صاحب یک کسبوکار هستید و بازاریابیتان آنطور که باید نتیجه نمیدهد، وقت آن رسیده که زاویه دیدتان را تغییر دهید. بسیاری از کارآفرینان بهجای شفافسازی درباره چشمانداز برندشان، دنبال مقصر بیرونی میگردند؛ در حالی که اصل ماجرا، نداشتن وضوح در مورد چرایی کسبوکار است. تا زمانی که ندانید چرا این مسیر را شروع کردهاید، دقیقاً چه مشکلی را حل میکنید و چه ارزشی خلق میکنید، هیچ کمپین یا آژانس تبلیغاتیای نمیتواند برایتان معجزه کند. اولین گام موفقیت در بازاریابی این است که دقیقاً مشخص کنید چه کسی هستید، محصولتان قرار است چه تغییری در زندگی مشتری ایجاد کند، و چرا باید به شما اعتماد کند.
دومین استراتژی، تعهد روزانه به بازاریابی است. اگر هر روز برای رشد کسبوکارتان کاری نمیکنید، در واقع دارید جلوی پیشرفت آن را میگیرید. بهعنوان مدیر یا بنیانگذار، حداقل ۸۰ درصد زمان شما باید صرف جذب مشتری جدید شود، نه فقط اجرای عملیات یا خدمات پس از فروش. عملیات را میتوانید برونسپاری کنید؛ اما جذب مشتری، قلب تپندهی هر بیزینس موفق است و تا زمانی که بر آن تسلط پیدا نکنید، وابسته باقی میمانید.
استراتژی سوم، استفاده جدی و منظم از شبکههای اجتماعی است. این روزها بیش از ۷۰٪ مشتریان ترجیح میدهند از برندهایی خرید کنند که آنها را در شبکههای اجتماعی دنبال میکنند. یعنی شما میتوانید بدون صرف هزینههای زیاد، فقط با تولید محتوای خوب و مستمر، به مخاطبان هدفتان برسید. پیشنهاد من؟ یک پلتفرم اصلی انتخاب کنید—مثلاً اینستاگرام یا یوتیوب—و به مدت ۹۰ روز، هر روز ۹۰ دقیقه وقت بگذارید برای تولید محتوا. این تعهد ساده، معجزه میکند.
چهارمین استراتژی، «همکاری» است؛ بهجای اینکه همهچیز را از صفر بسازید، با برندهایی که مخاطب دارند اما خدمات شما را ارائه نمیدهند، شریک شوید. از همکاری با رقبا نترسید—گاهی همین رقبا، بهترین مسیر رشد مشترکاند. شما میتوانید به پایگاه مشتریان همدیگر دسترسی پیدا کنید، کمپینهای مشترک اجرا کنید یا حتی در کنار هم رویداد برگزار کنید. همکاری، ارزی جدید در دنیای بازاریابی است.
استراتژی پنجم، دوری از تقلید کورکورانه است. فقط چون رقیبتان یک تبلیغ زیبا منتشر کرده، به این معنی نیست که آن تبلیغ موفق بوده. شاید آن برند در آستانه ورشکستگی باشد! شما باید فقط از کسانی الگوبرداری کنید که موفقیتشان اثباتشده است—با عدد، آمار و شفافیت. اگر نمیدانید طرف مقابل چقدر درآمد دارد یا نرخ تبدیلش چقدر است، هیچگاه از او الگو نگیرید.
ششمین و آخرین استراتژی، تعهد است. خلاقیت همیشه بعد از تعهد میآید، نه قبل از آن. اگر منتظر بمانید تا “حسش بیاد” تا پست بنویسید یا محتوا تولید کنید، هیچوقت اتفاق خاصی نمیافتد. ولی اگر متعهد شوید که مثلاً روزی یک محتوا منتشر کنید، ذهن شما بهصورت طبیعی یاد میگیرد خلاقتر عمل کند. مثل ورزش، بازاریابی هم نیاز به تکرار، تمرین و تعهد دارد.
در نهایت، اگر بخواهید کسبوکارتان را جدی رشد دهید، باید این شش استراتژی را بهعنوان بخشی از فرهنگ کاری خود در نظر بگیرید. بازاریابی یعنی ایجاد رابطه با مخاطب، اعتمادسازی و انتقال ارزش. این کار فقط با هزینهکرد و تبلیغ ممکن نیست؛ بلکه با فکر، برنامه و تعهد روزانه به رشد انجام میشود.