بازاریابی وابسته در مقابل بازاریابی ارجاعی: چه تفاوتی دارند؟
با توجه به اینکه گذار به درآمد آنلاین در دوران سخت همهگیری رخ داد، تعداد افرادی که تلاش کردند از این فرصت بهره ببرند نیز افزایش یافت. به نظر میرسد این روند به دلیل تغییر سبک زندگی و تغییر دیدگاه کلی نسبت به کار در منزل، پایدار خواهد ماند.
بازاریابی وابسته و بازاریابی ارجاعی هر دو مدتی است که وجود دارند؛ اما برای همگامی با روندها و افزایش گزینههای موجود در هر دو، دانستن تفاوت بین این دو و شرایط لازم برای رسیدن به سطحی از موفقیت، عاقلانه خواهد بود.در مقایسه با بازاریابی وابسته و بازاریابی ارجاعی، طراحی سایت وردپرس نقش مهمی در ایجاد تجربهای کاربرپسند دارد که هر دو مدل بازاریابی را بهطور مؤثر اجرا کند. در بازاریابی وابسته، طراحی سایت باید بهگونهای باشد که لینکهای وابسته را بهخوبی در محتوای صفحات و بلاگها جای دهد و کاربران را به سمت خرید هدایت کند. در مقابل، در بازاریابی ارجاعی، طراحی سایت وردپرس باید بستری فراهم کند که کاربران بتوانند بهراحتی دوستان یا آشنایان خود را ارجاع دهند و از پاداشها و امتیازات مرتبط با ارجاع بهرهمند شوند. در هر دو مدل، اهمیت طراحی سایت در تجربه کاربری و تسهیل فرآیندها برای کاربران بهویژه در موبایل، بسیار حیاتی است.
بازاریابی وابسته چیست؟
بازاریابی وابسته چند میلیارد دلاری صنعتی که بر خرید و تبلیغ کالاها و خدماتی تمرکز دارد که توسط شرکتهای دیگر تولید میشوند. این کار از طریق روشهایی مانند داشتن وبسایت یا اپلیکیشنی که در آن میتوانید اقلام شرکای وابسته را فهرست کنید، انجام میشود.
درآمد در این حوزه از مشارکتهایی حاصل میشود که با شرکتهای مختلف برقرار میشود. به عنوان بازاریاب وابسته، شما با خرده فروشان مختلف قرارداد میبندید و هر آنچه آنها ارائه میدهند را در رسانهی مورد نظر خود (فروشگاه آنلاین، خدمات بازپرداخت وجه، سایتهای خرید تخصصی و بسیاری دیگر) فهرست میکنید. برای هر خرید از محصولات وابسته که از طریق سرویس شما انجام میشود، کمیسیون دریافت خواهید کرد و اینگونه است که درآمد از بازاریابی وابسته حاصل میشود.
هم بازاریاب وابسته و هم کسبوکاری که با آن توافق شده است، سود میبرند. مثلاً اگر وبسایت بازاریاب وابسته، ترافیک و خرید زیادی ایجاد کند، صاحب وبسایت مبالغ قابل توجهی کمیسیون دریافت خواهد کرد.
در مقایسه با بازاریابی وابسته و بازاریابی ارجاعی، خدمات سئو وردپرس میتوانند تفاوتهای عمدهای در نحوه دیده شدن و موفقیت این دو استراتژی بازاریابی ایجاد کنند. برای بازاریابی وابسته، خدمات سئو میتوانند به بهبود رتبه صفحات وبسایت و جذب ترافیک بیشتر کمک کنند تا لینکهای وابسته در جستجوها دیده شوند. همچنین، برای بازاریابی ارجاعی، خدمات سئو وردپرس میتوانند با بهینهسازی صفحات ارجاع، افزایش تعاملات کاربران و بهبود تجربه کاربری به رشد این مدل بازاریابی کمک کنند. بهینهسازی سایت برای کلمات کلیدی مربوط به این دو استراتژی، تولید محتوای مناسب و استفاده از ابزارهای لینکسازی میتواند به افزایش تبدیلها و سودآوری کمک کند.
منبع: هانیگین
از نظر تجاری، این خریدها برای خود شرکت سودآوری دارند. این امر بهخصوص برای شرکتهای کوچکتر که ترافیک کافی برای فروش زیاد ندارند، مفید است. با استفاده از بازاریابی وابسته، میتوانند تعداد خریدها و در نتیجه درآمد خود را افزایش دهند.
بازاریابی ارجاعی چیست؟
بازاریابی ارجاعی از این واقعیت استفاده میکند که انسانها ذاتاً موجوداتی اجتماعی هستند. بهسادگی، گفتن و شنیدن در مورد محصول یا خدمتی از طریق دهان به دهان، میتواند در اصل همان بازاریابی ارجاعی باشد.
اگرچه این عمل بهطور خودجوش و بدون هیچ اجباری یا ترفندی اتفاق میافتد، اما استراتژیهای بازاریابی ارجاعی، بهویژه در فضای آنلاین، تمایل دارند سیستمهای پیچیدهتری برای اطلاعرسانی در مورد یک محصول، خدمت، وبسایت یا هر چیز دیگری که نیاز به تبلیغ دارد، ایجاد کنند.
امروزه، بسیاری از تشویقها برای دعوت دوستان یا همکاران به استفاده از یک سرویس خاص یا خرید محصولی خاص، از مشوقهای اضافی برای شما و فردی که معرفی میکنید، ناشی میشود. مثلاً ممکن است شما به ازای خریدی که فرد معرفیشده شما انجام میدهد، درصدی از مبلغ را بهعنوان بازپرداخت دریافت کنید، در حالی که فرد معرفیشده نیز به دلیل معرفی شما، تخفیف میگیرد.
همانطور که میدانید، بازاریابی ارجاعی واقعی به هیچ وجه خودجوش نیست. متخصصان بازاریابی در شرکتها، کمپینهای کاملی را طراحی میکنند که به آنها کمک میکند نه تنها مشتریان فعلی خود را حفظ کنند، بلکه تعداد کاربران جدید را نیز افزایش دهند. سود دو طرفه، تاکتیکی است که هسته اصلی ایده بازاریابی ارجاعی را تشکیل میدهد.
تفاوتهای اصلی چیست؟
تفاوتهای کلیدی بازاریابی وابسته و بازاریابی ارجاعی را میتوان در دستههای مختلفی بررسی کرد.
ابتدا جنبه اجتماعی آن را در نظر بگیرید. از لحاظ فنی، بازاریابی ارجاعی بر پایه ارتباط بین کسبوکار، مشتریان فعلی و مشتریان بالقوه جدید است. کسبوکار کمپینی را ایجاد میکند، مشتریان فعلی آن را میبینند و خودشان شروع به تبلیغ آن میکنند و در نهایت مشتریان جدید ارجاعشده به جمع مشتریان اضافه میشوند.
منبع: هانیگین
جنبه اجتماعی در بازاریابی وابسته تقریبا حذف شده است (با وجود مکالمات و ایمیلهایی که برای ایجاد مشارکت لازم است). نکته اصلی در اینجا تبلیغات کلی است، بدون تمرکز بر جذب مشتریان جدید یا حفظ مشتریان فعلی. هدف اصلی ایجاد خرید و القای این دیدگاه است که محصولی که میفروشید جذاب و مورد نیاز مشتری است.
دوم اینکه، ارزش انگیزشی در این دو نوع بازاریابی کاملا متفاوت است. بازاریابی ارجاعی بر ایجاد انگیزه برای هر دو مشتری، یعنی مشتری فعلی و مشتری بالقوه، تمرکز دارد. برای این کار باید استراتژیای تدوین شود که نیازهای مشتریان و آنچه بیشترین جستجوی آنهاست را تحلیل کند. این امر هم برای مشتریان بالقوه و هم برای مشتریان فعلی صادق است.
از طرف دیگر، بازاریابی وابسته بر مشوقهایی تمرکز میکند که هدفشان خرید است نه جذب مشتری. یعنی هدف نهایی متخصص بازاریابی وابسته، فروش محصول یا خدمت است نه ایجاد انگیزه برای دعوت دیگران. میتوان گفت در این حالت، رویکردی که از طریق دهان به دهان و به طور طبیعی اتفاق میافتد، مطلوبتر و محتملتر است.
نمونههایی از هر دو نوع بازاریابی
یافتن مثالی عالی از بازاریابی وابسته، پژوهش زیادی نمیخواهد. مثلاً آمازون را در نظر بگیرید؛ شرکت مشهور جهانی که ارزش آن تقریباً… یک تریلیون دلار آنها برنامهای وابسته دارند که در آن با وبلاگنویسان و دیگر وبسایتها قرارداد میبندند. در این برنامه، وبلاگنویسان یا منتقدان، محصولاتی را نقد میکنند و لینکی مستقیم به آن محصول در آمازون، در متن نقد خود قرار میدهند. صاحبان این وبسایتها در ازای هر خریدی که از طریق این لینک انجام شود، کمیسیون دریافت میکنند.
منبع: هانیگین
مثال دیگر، سرویسهای مختلف تبلیغات ایمیلی است. شرکتی با صاحب چنین وبسایتی قراردادی میبندد و در خبرنامه خود، لینک محصول را در وبسایت شرکت قرار میدهد. برای هر خرید، باز هم پورسانت به توزیعکننده این ایمیلها پرداخت میشود.
در مورد بازاریابی ارجاعی، مشوقها برای حفظ کاربران فعلی و جذب کاربران جدید بسیار متنوع هستند و از اپلیکیشنهای سرمایهگذاری تا برنامههای درآمد غیرفعال را شامل میشوند. برای مثال، اپلیکیشن درآمدزا برنامهای به نام هانیگین که با اشتراکگذاری پهنای باند اینترنت شما به شما پول میدهد، سیستمی ارجاعی دارد که هر دو طرف را ترغیب میکند.
منبع: هانیگین
فرد معرف، در صورت استفاده از لینک ارجاع، ۵ دلار جایزه ثبت نام دریافت میکند، در حالی که فرد معرفیشده، معادل ۱۰ درصد درآمدهای افراد معرفیشده توسط او را به دست میآورد. اگر امکان تبدیل درآمد به پول قابل انتقال به حساب پیپال برای هر یک از طرفین وجود نداشته باشد، همکاری با جامپتسک، یک پلتفرم اقتصاد مشارکتی، این درآمدها را به رمزارزی تبدیل میکند. توکن پرش امپیتی
روش کار بازاریابی ارجاعی در مثالهای دیگر هم مشابه این برنامه است. معمولا بلافاصله بعد از ثبتنام ارجاعشونده با لینک ارجاع، پاداشی به او داده میشود و به ارجاعدهنده هم فقط به خاطر ارجاع، امتیازی تعلق میگیرد. هدف نهایی جذب کاربر است، نه فروش.
در کل، هرچند هر دو در زمرهی بازاریابی قرار میگیرند، اما هم از نظر اهداف نهایی و هم از نظر روشهای دستیابی به آنها کاملا متفاوتند. نوع مناسبتر برای شما با توجه به نوع وبسایت یا خدماتی که ارائه میدهید و اینکه کدام مهمتر است – فروش یا تعداد کاربران وفادار – قابل ارزیابی است.